عناصر ازرنگ آمیزیاجزای اصلی یا اجزای سازنده یک نقاشی هستند.در هنر غربی، آنها را عموماً رنگ، تن، خط، شکل، فضا و بافت در نظر می گیرند.
به طور کلی، ما متفق القول هستیم که هفت عنصر رسمی هنر وجود دارد.با این حال، در یک رسانه دو بعدی، فرم حذف می شود، بنابراین ما واقعاً شش عنصر اساسی نقاشی داریم.ما همچنین می توانیم چهار عنصر اضافی - ترکیب، جهت، اندازه، و زمان (یا حرکت) - را در معادله بیاوریم تا حتی 10 عنصر نقاشی را کامل کنیم.
- 01 از 10
رنگ
رنگ (یا رنگ) در قلب هر نقاشی قرار دارد.مسلماً مهمترین عنصر است زیرا لحن را برای احساس بینندگان نسبت به اثر تعیین می کند.به عنوان مثال، می تواند گرم و دعوت کننده یا سرد و تند باشد.در هر صورت، رنگ می تواند حال و هوای یک قطعه را ایجاد کند.
راه های بی پایانی وجود دارد که نقاشان می توانند با رنگ ها بازی کنند.اغلب، یک هنرمند ممکن است به سمت یک پالت خاص کشیده شود که تمایل دارد سبک کل مجموعه کار او را مشخص کند.
تئوری رنگیکی از کلیدهای کار با رنگ به خصوص برای نقاشان است.هر رنگ جدیدی که به بوم معرفی می کنید، نقشی حیاتی در درک بینندگان از این قطعه دارد.
رنگ را می توان بیشتر به رنگ، شدت و ارزش تقسیم کرد.همچنین بسیاری از هنرمندان هنگام نقاشی با رنگ مادر کار می کنند.این یک رنگ خاص است که در هر رنگی که بوم را لمس می کند مخلوط می شود و می تواند یکنواختی ایجاد کند.
- 02 از 10
لحن
لحن و ارزش به جای یکدیگر در نقاشی استفاده می شوند.وقتی رنگ را از بین می برید، اساساً این است که یک رنگ چقدر روشن یا تیره است.درک نحوه استفاده از آن می تواند تاثیر زیادی بر نحوه درک هنر شما داشته باشد.
هر رنگی دارای تنوع تقریباً بی پایانی از رنگ ها است.می توانید آن را با رنگ های مدیوم و خنثی مخلوط کنید تا تن آن را هر طور که دوست دارید تنظیم کنید.برخی از نقاشیها دارای طیف بسیار محدودی از رنگها هستند، در حالی که برخی دیگر دارای تضادهای شدید در رنگها هستند.
در ابتدایی ترین حالت،لحن را می توان به بهترین شکل در مقیاس خاکستری دید: سیاه ترین مقدار و سفید روشن ترین مقدار است.یک تابلوی خوش گرد اغلب هر دوی اینها را دارد، با برجستهسازیها و سایهها که به اثر کلی قطعه میافزایند.
- 03 از 10
خط
در حالی که ما تمایل داریم هنگام طراحی به خطوط فکر کنیم، نقاشان نیز باید روی آن تمرکز کنند.به هر حال، هر ضربه قلمویی که انجام می دهید یک خط ایجاد می کند.
خط به عنوان علامت باریکی که توسط قلم مو ایجاد می شود، یا خطی که در محل تلاقی دو شی یا عنصر ایجاد می شود، تعریف می شود.موضوع نقاشی ها را مشخص می کند و به ما کمک می کند چیزهایی مانند حرکت را در ذهن خود به کار ببریم.
نقاشان باید از انواع خطوط نیز آگاه باشند.از جمله اینها هستندخطوط ضمنیآنهایی که ترسیم نشدهاند، اما در عوض با قلمموهای اطراف آن مشخص میشوند.
به ویژه نقاشان منظره اغلب به خط افق توجه دارند.نقاشان در هر سبکی می توانند با استفاده از خطوط متعامد و عرضی موجود در نقاشی ها به کار خود بعد ببخشند.
- 04 از 10
شکل
هر اثر هنری شامل عنصر شکل است که به خط و فضا گره می خورد.در اصل، شکل یک ناحیه محصور است که هنگام برخورد خطوط ایجاد می شود.هنگامی که آن شکل بعد سومی به خود می گیرد (مانند مجسمه سازی یا برخی رسانه های ترکیبی)، ما نیز فرم خواهیم داشت.
هنرمندان اغلب خود را برای دیدن اشکال در همه چیز آموزش می دهند.با شکستن اشکال اساسی یک موضوع، نمایش دقیقی از آن در نقاشی ها و طراحی ها ایجاد می کند.
علاوه بر این، اشکال ممکن است هندسی یا ارگانیک باشند.اولی مثلث ها، مربع ها و دایره هایی هستند که همه ما با آنها آشنا هستیم.دومی آن اشکالی هستند که به خوبی تعریف نشده اند یا در طبیعت یافت می شوند.
- 05 از 10
فضا
فضا (یا حجم) یکی دیگر از عناصر حیاتی در هر هنری است و میتوان از آن در نقاشیها تأثیر زیادی داشت.وقتی از فضا در هنر صحبت می کنیم، به تعادل بین فضای مثبت و منفی فکر می کنیم.
فضای مثبت خود سوژه است در حالی که فضای منفی محدوده یک نقاشی در اطراف آن است.هنرمندان می توانند با تعادل بین این دو فضا بازی کنند تا بر نحوه تفسیر بینندگان اثر خود تأثیر بگذارند.
برای مثال، منظرهای با درخت و افق کوچکتر (فضای مثبت) که به آسمان (فضای منفی) اجازه میدهد بیشتر بوم را اشغال کند، میتواند بیانیهای بسیار قدرتمند داشته باشد.به همین ترتیب، نقاشی پرتره ای که در آن سوژه (مثبت) در جهت فضای منفی نگاه می کند، می تواند به همان اندازه جذاب باشد که زمانی که آنها مستقیماً به بیننده نگاه می کردند.
- 06 از 10
بافت
نقاشی ها رسانه ای عالی برای بازی با بافت نیز هستند.این را می توان به عنوان یک الگوی درون نقاشی یا خود قلم مو تعبیر کرد.
برخی از رنگها، بهویژه روغنها، ضخیمتر هستند و نحوه استفاده از آنها روی بوم یا تخته میتواند به دلیل بافت، عمق بیشتری به کار بدهد.به عنوان مثال، اگر رنگ یک تابلوی نقاشی ون گوگ را بردارید و آن را سیاه و سفید ببینید، بافت قلم موی او به طرز چشمگیری نمایان می شود.به طور مشابه، نقاشی ایمپاستو بر بافت های بسیار عمیق متکی است.
بافت نیز می تواند چالشی برای نقاشان باشد.تکرار سطح براق شیشه یا فلز یا احساس خشن یک سنگ می تواند دشوار باشد.در اشیایی مانند اینها است که یک نقاش میتواند برای تعریف بیشتر بافت به دیگر عناصر هنر -به ویژه خط، رنگ و لحن- تکیه کند.
- 07 از 10
ترکیب بندی
عناصر بالا برای نقاشی ضروری هستند، اگرچه اغلب ما چهار عنصر دیگر را نیز به لیست اضافه می کنیم.یکی از مهمترین موارد برای هر هنرمند آهنگسازی است.
ترکیب بندیچیدمان نقاشی است.جایی که سوژه را قرار می دهید، چگونه عناصر پس زمینه آن را پشتیبانی می کنند، و هر قطعه کوچکی که به بوم اضافه می کنید بخشی از ترکیب بندی می شود.نحوه درک کار بسیار مهم است.
همچنین "عناصر ترکیب" وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.اینها شامل وحدت، تعادل، حرکت، ریتم، تمرکز، کنتراست، الگو و تناسب است.هر کدام نقش مهمی در هر نقاشی ایفا می کنند، به همین دلیل است که هنرمندان بیشتر وقت خود را روی ترکیب بندی می گذارند.
- 08 از 10
جهت
در هنر، کلمه "جهت" یک اصطلاح گسترده است که می توان آن را به طرق مختلف تفسیر کرد.برای مثال، ممکن است قالب یک نقاشی را بخشی از جهت آن در نظر بگیرید.یک بوم عمودی می تواند بهتر از یک بوم افقی برای موضوعات خاص کار کند و بالعکس.
جهت نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیردرجوع به چشم انداز شود.جایی که اشیا را قرار می دهید یا نحوه استفاده از آنها متناسب با دیگران می تواند بیننده را از طریق هنر هدایت کند.از این نظر، با حرکت نیز مرتبط است و جهت، بدون توجه به رسانه، جنبه مهمی از طراحی است.
نقاشان همچنین نگران جهت نور در نقاشی های خود هستند.همه عناصر نقاشی باید نوری از یک جهت بر روی آنها بیفتد وگرنه بینندگان گیج خواهند شد.آنها ممکن است متوجه این موضوع نباشند، اما اگر سایه ها و هایلایت ها از یک طرف نقاشی به سمت دیگر تغییر کند، چیزی آنها را ناراحت می کند.
- 09 از 10
اندازه
"اندازه" به مقیاس خود نقاشی و همچنین مقیاس نسبت های درون عناصر نقاشی اشاره دارد.
رابطه بین اشیا نیز می تواند ناآگاهانه ادراک و لذت بیننده را مختل کند.به عنوان مثال، سیبی که بزرگتر از فیل است، طبیعی نیست.ما انتظار داریم که چشمها، لبها و بینی یک فرد تعادل خاصی در اندازه داشته باشند، به طرز چشمگیری کمتر.
هنگامی که نوبت به تعیین اندازه هر اثر هنری می رسد، نقاشان نیز باید موارد زیادی را در نظر بگیرند.نقاشی های بزرگ می توانند به اندازه یک قطعه بسیار کوچک دراماتیک باشند و هر دو چالش های خود را دارند.علاوه بر این، هنرمندان باید در نظر بگیرند که خریدار مورد نظر ممکن است برای چه چیزی جا داشته باشد.
در بسیاری از سطوح، اندازه یکی از بزرگترین ملاحظات برای هر هنرمند است.
- 10 از 10
زمان و حرکت
همه عناصر دیگر بر نحوه درک و نگاه بیننده به یک نقاشی تأثیر می گذارد.اینجاست که زمان و حرکت وارد بازی می شود.
زمان را می توان به عنوان مدت زمانی که بیننده صرف تماشای یک قطعه می کند در نظر گرفت.آیا عناصر مختلفی وجود دارد که همچنان توجه آنها را به خود جلب کند؟آیا به اندازه کافی جذاب است که متوقف شوند و از کنار هنر شما عبور نکنند؟مسلما این یکی از عناصری است که دغدغه بسیاری از هنرمندان را دارد.
حرکت نیز یکی از عناصر ترکیب است، هر چند که اهمیت آن را نباید در آن گروه بندی نادیده گرفت.این به نحوه هدایت چشم بیننده در نقاشی اشاره دارد.با گنجاندن عناصر مختلف در مکان های استراتژیک و ترکیب سایر عناصر هنری، می توانید بینندگان را در حال حرکت در اطراف نقاشی نگه دارید.این به نوبه خود باعث می شود زمانی که آنها برای تماشای آن صرف می کنند افزایش یابد.
زمان ارسال: سپتامبر-08-2022